جهانگردی زیر پوست ایران هراسی/ هر گردشگر سفیر فرهنگی و راهنمای داوطلب برند گردشگری است
به اذعان سازمان بین المللی یونسکو، ایران در زمره ۱۰ کشور برجسته و شناخته شده به لحاظ جاذبههای باستانی، تاریخی و فرهنگی جهان بوده و از نظر جاذبههای طبیعی نیز رتبه پنجم جهان را در اختیار دارد. اما باید اعتراف کرد با آنکه گردشگری یکی از سه پایه اصلی تجارت جهانی محسوب می شود، در این بین، ایران سهم بسیار ناچیزی از سفره سبزینه رنگ این صنعت بدون دود را بهخود اختصاص داده است.
به گزارش نگاه جنوب ایران نیوز به نقل از فارس، مهدی دهدار فعال رسانهای حوزه گردشگری و پژوهشگر توسعه پایدار در یادداشتی به بازخوانی هفت روایت انتقادی به بهانه هفته گردشگری پنجم تا یازدهم مهرماه پرداخته است.
1- احتمالا شما هم مثل تعداد قابل توجهی از جامعه افزون بر ۸۰میلیون نفری ایران، در شرایط محدودیت های شبکههای ارتباطی و فضای پرابهام و غبارزده این روزهای فصل پاییز در کشورمان، به صفحات تقویم و مناسبت هایش هم اعتنایی چندانی ندارید؛ پس چندان عجیب نخواهد بود که روز ۲۷ سپتامبر؛ یعنی پنجم مهرماه ( روز بین المللی جهانگردی؛ با شعار جهانی « نواندیشی در گردشگری») را مثل روزهای پیشین و پسینش بی هیچ اتفاقی تازه و دغدغه مندی سپری کنید؛ روزی که به گرامیداشت یکی از صنایع پیشران توسعه فرهنگی اجتماعی زیست بوم حیات انسان و عنصر هویت دهنده اقتصاد جهانی در سیاره دوست داشتنی زمین یعنی «صنعت سبز گردشگری» اختصاص دارد و هفته پیش رو (۵ تا ۱۱ مهرماه) را به عنوان «هفته بزرگداشت صنعت گردشگری با شعار ملی #اندیشههای_نو_در_گردشگری_ایران» پاس میدارند.
2- به اذعان سازمان بین المللی یونسکو، ایران در زمره ۱۰ کشور برجسته و شناخته شده به لحاظ جاذبههای باستانی، تاریخی و فرهنگی جهان بوده و از نظر جاذبههای طبیعی نیز رتبه پنجم جهان را در اختیار دارد. اما باید اعتراف کرد با آنکه گردشگری یکی از سه پایه اصلی تجارت جهانی محسوب می شود، در این بین، ایران سهم بسیار ناچیزی از سفره سبزینه رنگ این صنعت بدون دود را بهخود اختصاص داده است. قطعاً در برهه کنونی که اندکی کمتر از دوماه به زمان برگزاری مگاایونت جام جهانی قطر در چندصد کیلومتری جنوب آبهای فیروزه ای رنگ خلیج فارس باقی مانده، کنشگری دغدغه مندانه یکایک ایرانیان از طریق تولیدمحتوا به هر زبانی که تسلط و آشنایی دارند، میتواند کمک کند تا ایران بیشتر از گذشته در عرصه جهانی شناخته شود و برچسب بدشگون ایران هراسی از پیشانی این جغرافیای شگفت انگیز کمرنگ تر شود. به امید آنکه تلاشهای کوچک هرکدام از ما روزی موثر واقع شود.
3- وقتی صحبت از گردشگری در ایران میشود، همه ذهنها بهسوی جاذبههای فرهنگی و تاریخی شهرهای مرکزی فلات ایران یعنی همدان و اصفهان و شیراز و یزد و ... میرود، غافل از آنکه این سرزمین سرشار از جاذبههای پنهان گردشگری - به عنوان مثال ۵۸۰۰ کیلومتر نوار ساحلی در جنوب و شمال ایران به ویژه جغرافیای افسانه ای و سحرانگیز زیست بوم جزایر شناخته شده و ناشناخته ایرانی پهنه خلیج فارس است که اگر به درستی شناسایی، برندسازی و برای خدمات رسانی به گردشگران، برنامهریزی شود، بسیاری از شهرها و روستاهای ساحلی میتوانند در تمام ماههای سال میزبان گردشگران داخلی و خارجی باشند.
4- ایران سرشار از جاذبههای گردشگری طبیعی و زیستمحیطی است که میتواند در هر ماهی از سال میزبان گردشگرانی داخل و خارج کشور باشد، اما بهدلیل نبود زیرساختهای مناسب گردشگری از دید توریستها پنهان مانده است. یکی از جاذبههای گردشگری ایران که سالها از چشم سیاستگذاران گردشگری مغفول مانده است، جاذبه های دریایی و ساحلی ایران است. تنها در پهنه جغرافیایی استان هرمزگان ۱۴ جزیره بزرگ و کوچک در خلیج فارس آرمیده اند که به زحمت می توان نام پنج مقصد گردشگری را از بین آنها برشمرد و همین ها هم در شأن و اندازه جاذبه ها و مهمان نوازی مردمانش به توریست ها معرفی نشده اند.
5️- در ایران صنعت گردشگری تاکنون جایگاه خود را با وجود برخورداری از انواع جاذبههای طبیعی، فرهنگی، تاریخی و داشتن موقعیت مناسب و مساعد جغرافیایی پیدا نکرده و میزان درآمد ارزی کشور از این بابت ناچیز است. کارشناسان ایدههای متنوعی را برای شکوفایی و رونق بخشی به پیکر نیمه جان صنعت گردشگری مطرح کرده اند که از جمله آنها می توان به کاهش ساعات کاری و اصلاح زمان تعطیلات و مرخصیها به منظور افزایش زمان فراغت طبقه متوسط و سفررو، افزایش کیفیت ناوگان حمل و نقل خصوصی و آزادسازی بخش ترابری از تصدی گری زیانبار دولت، بهبود فرآیندهای درآمدزایی بخش خصوصی با وضع قوانین حمایتگرانه و مشوقانه، گرایش دادن مردم به مصرف انبوه بستههای سفر به جای دادن آدرس اشتباه و ترغیب آنها به انجام سفرهای فلهای سیزده بدری و برنامه ریزی نشده، شناسایی و تقویت جایگاه واسطههای جدید ارتباطی (مانند راهنمایان گردشگران، وسایل ارتباط جمعی سریع و دارای نفوذ تبلیغاتی موثر مانند شبکه های اجتماعی و دیجیتال مارکتینگ، طراحی و اجرای ایونت های جذاب برای فصول چهارگانه سال در شهرهای داری زیرساخت و فراهم نمودن امنیت روانی و آرامش ذهنی گردشگران با همگرا نمودن تریبون های رسمی و غیررسمی برشمرد.
6- از سوی دیگر ناتوانی سازمانهای مدیریت مقصد و رسانهها در معرفی تصویر واقعی از برند جهانگردی ایران به افکار عمومی جهانی، نداشتن نگرش علمی به صنعت تحول آفرین جهانگردی، تناسب نداشتن تعرفه های مراکز اقامتی و تفریحی با کیفیت خدمات ارائه شده، ضعف کمپین های تبلیغاتی و اطلاع رسانی جذاب و ترغیب کننده به لحاظ تکنیک های اقناعی در داخل و خارج کشور، برخوردهای سیاسی و امنیتی با مقوله توریسم و … را میتوان از دیگر عوامل ناکارآمدی سازمان های مدیریت مقصد و کسب و کارهای گردشگری در ایران بر شمرد.
7- در پایان این روایت ها، باز هم به ابتدای داستان بازگردیم؛ تعیین تاریخی در تقویم رسمی دنیا یعنی روز جهانی جهانگردی (هفته ملی گردشگری در ایران) میتواند بهانهای باشد تا مردم کشورمان و در سطح خاصتر کودکان و نوجوانان و جوانان این سرزمین در گام نخست و عملی، هرچه بیشتر با جاذبههای گردشگری و اماکن تاریخی و چشم اندازههای طبیعی شهر و روستا و کران تا کران دیار خود آشنا شوند. ای کاش مسئولان فرهنگی کشور به این نکته توجه ویژه داشته باشند تا هر ایرانی- چه درون جغرافیای این سرزمین به عنوان توریست داخلی زیست می کند و چه در سایر اقلیم های دنیا سکنا گزیده - در قامت یک سفیر فرهنگی و راهنمای داوطلب مروج برند گردشگری کشور، برای پاسبانی و صیانت از میراث بشری درون جغرافیای ایران باستانی و در نهایت جذب هرچه بیشتر شمار توریستهای خارجی، به صورت آموزش دیده تر و آگاهانه تری نقش آفرین باشند؛ به ویژه اینکه این رسالت بزرگ اطلاع رسانی توسط میلیونها ایرانی میهن دوست مقیم خارج از کشور و هموطنان غیرتمند ما در اقصی نقاط پنج قاره جهان، با بکارگیری ابزارهای فراگیر رسانهای و فناوریهای روزآمد دنیا یعنی «متاورس» نیز همگرا و جریان ساز شود؛ به امید درخشش هر چه بیشتر «برند ایران» در عرصه های جهانی.
نظرات