به گزارش نگاه جنوب ایران نیوز، نوروز صیاد بیشک یکی از رسوم زیبا و کهن جزیره است که فلسفه و ریشه مهمی در پس آن نهفته است، فلسفه ای که ناشی از دوستی و همزیستی انسان و طبیعت است.
ریشههای آیین نورزو صیاد به قدری دلپذیر و قوی است که حتی در عصر تکنولوژی هم برای جزیرهنشینان و گردشگران جزو جاذبههای غنی فرهنگی و تاریخی به حساب میآید و هر ساله در پایان تیرماه مردم زیادی را به روستای سلخ میکشاند.
در روز نوی دریایی صیادان صید را تعطیل میکنند، هیچ لنج و قایقی به دریا نمی رود و از تور و قلاب هم خبری نیست، به جشن و پایکوبی و شکرگزاری میپردازند، برای تطهیر در آب دریا شنا میکنند تا جانشان را از پلیدی ها بزدایند.
حتی در این روز غذای دریایی نمیخورند، چرا که مردمان محلی به خوبی میدانند که فصل تخمریزی ماهی و میگو است و این کار از آسیب به محیط زیست جلوگیری میکند.
سال صیادان با وجود چهار فصل از اوایل دهه سوم فروردین شروع می شود و 100 روز طول می کشد که آخرین روز سال صیادی را نوروز صیاد می گویند و جشن می گیرند. مراسم نوروز صیاد از روشنی هوا در صبح شروع می شود و تا غروب آفتاب ادامه می یابد.
رزیفخوانی نیز یکی از اصلی ترین مراسم این روز است. مردان محلی با پوشیدن لباسهای سفید در دو ردیف و انجام حرکات و رقصهایی خاص هنرنمایی می کنند که در میان آن ها 4 نفر قرار میگیرند که دهل مینوازند و آواز سر میدهند.
گلکمالی نیز در دیگر از این آیینها هست، خاک سرخ یا به زبان محلی (گلک) به پیشانی دامهای خود میزنند. خاک سرخ برای اهالی جنوب کاربردهای بسیاری دارد و این لکه سرخ نشان از شروع مراسم دارد و آنها بر این باورند که مالیدن گلک روی پیشانی حیوانات دامها را از بیماری نگه میدارد و مالیدن آن بر روی درختها و نخلها باعث می شود تا محصول بهتر و خرمای شیرین تری بدهد. آنها حتی این این خاک بر روی درهای خانههایشان هم میزنند تا به باورشان رزق و روزی حلال به خانههای آنها بیاید. این گلک مالی توسط پیر روستا انجام میشود و دعاهایی هم هنگام انجام این عمل زیر لب ذکر میکنند.
یکی دیگر از اتفاقات این روز نمایشی شوشی است که در گذشته در مراسمات عروسی انجام می شد و در حال حاضر در نوروز صیاد هم آن را اجرا می کنند. در این نمایش عروسکی گاو، روباه، شتر و ساربان، مرغ دریایی و شوشی جزو بازیگران اصلی هستند که شوشی شخصی با ظاهری اولیه است که شه ندیده و به اصطلاح از پشت کوه آمده، شکل و شمایل عجیب با لباسی سیاه و صورتی که با آرد سفید شده و کلاهی از نخل به سر دارد. این فرد باشنیدن صدای عصوا به سمت صدا می رود و مردمی که سر راهش قرار دارند با شاخه نخلی از پِیش مُغ یا همان برگ درخت خرما، ضربه می زند.
با تاریکی هوا مراسم به پایان می رسد و جمعیت ساحل را به سمت روستا ترک می کنند تا چند ساعت بعد دید و بازدیدها شروع شود و فردا روز تازهای برای کار و صید باشد.
نظرات